کد مطلب:106637 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

نامه 013-به دو نفر از امیران لشگر











[صفحه 652]

نامه ی حضرت به دو نفر از امرای لشكرش: سقطه: لغزش و سقوط حزم: این كه انسان در كار خود به صاحبان اندیشه مراجعه كرده و محكمترین آنها را برگزیند. امثل: به خوبی نزدیكتر (مالك بن حارث اشتر را بر شما دو نفر و پیروانتان فرمانروا كردم، پس فرمانش را شنیده و پیروی كنید، و او را برای خود، زره و سپر قرار دهید، زیرا وی از كسانی است كه بیم سستی و لغزش و سقوط در او نیست، او در هنگامی كه سرعت در امری به احتیاط نزدیكتر است، كندی نمی كند و هنگامی كه كندی در امری نیكوتر است شتاب و عجله از او سرنمی زند.) دو امیری كه امام به آنها اشاره كرده، زیاد پسر نصر، و شریح پسر هانی می باشند، توضیح مطلب: وقتی كه این دو نفر را به سركردگی دوازده هزار رزمنده فرستاد، در میان راه به ابوالاعور سلمی كه لشكری از اهل شام با خود داشت برخورد كردند، در این هنگام این دو فرمانده نامه ای به حضرت نوشته و او را از این امر مطلع كردند. امام (ع) مالك اشتر را خواست و به او فرمود زیاد بن نصر و شریح به من خبر داده اند كه ابوالاعور را در سر حد روم همراه با لشكری از اهل شام ملاقات كرده اند و فرستاده ی ایشان می گوید: وقتی كه از آنها جدا شده، دو لشكر

، نزدیك به هم بوده اند، بنابراین ای مالك، یاران خود را فراخوان و به سوی آنان بشتاب، و چون بدانجا رسیدی، فرماندهی كل از آن توست، اما با دشمن تا هنگامی كه برخورد نزدیك نداشته و گفته های ایشان را نشنیده ای و آنها جنگ را شروع نكرده اند، مبادا تو به جنگ با آنان بپردازی، و پیش از آن كه بارها آنها را به سوی حق نخوانی و عذرهایشان را بررسی نكنی مبادا دشمنی با آنان تو را وادار به جنگ كند، زیاد را بر طرف راست و شریح را بر طرف چپ مامور كن و در میان اصحاب خود قرار گیر، و به دشمن، نه چنان نزدیك شو كه فكر كنند تصمیم بر راه اندازی جنگ داری، و نه چنان دور شو كه خیال كنند از جنگ بیم داری، تا موقعی كه بر تو وارد شوم كه من با سرعت به سوی تو روانم، به امید خدا. آنگاه نامه ی فوق را برای دو فرمانده خود به این عبارت مرقوم فرمود: اما بعد فانی امرت علیكما... تا آخر، امام (ع) به دو فرمانده ی خود چند دستور داده است كه ذیلا بیان می شود: 1- دستور فرمانده شان مالك اشتر را در آنچه مصلحت اندیشی می كند بشنوند و پیروی كنند تا امورشان نظم بگیرد و در برخورد با دشمن سبب پیروزی آنان شود. 2- او را در جنگ، و نیز در اظهار اندیشه و رای، زره و سپر برای

خود قرار دهند، زیرا او كسی است كه نه، بیم ضعف و ناتوانیش در جنگ می رود و نه احتمال لغزش و خطا در اندیشه اش وجود دارد، نه در اموری كه مصلحت است سریعتر انجام شود، كندی می كند و نه در آنچه كه بهتر است، تاخیر افتد و كندی شود، عجله و شتاب می كند بلكه هر كاری را به جایش انجام می دهد. در این عبارت، لفظهای زره و سپر استعاره اند زیرا چنان كه این دو، صاحبشان را در جنگ از تاثیر سلاح دشمن حفظ می كنند، او هم كه دارای مهارت جنگی و اندیشه ی درست است یاران خود را از شر جنگ و نقشه های دشمن محافظت می كند. موفقیت بسته به لطف خداست.


صفحه 652.